النا عزیز مامان باباالنا عزیز مامان بابا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه سن داره
رادین  مامان بابارادین مامان بابا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات

شروع ماه 9

سلام دختر گلم النای مامان مامانی 8 ماه را با هم سپری کردیم و امروز وارد نه شدیم دیگه چیزی تا دیدن روی ماهت نمونده.دیگه دارم ساکتو اماده میکنم که اگه عجله کردی یه وقت امادگیشو داشته باشیم. بابا هم داره سعی میکنه بیمه را جور کنه تا دختر نازش تو یه بیمارستان خوب به دنیا بیاد. این ماه اخری خیلی سرمون شلوغه چند روز پیش عروسیه پسر دایی مامان بود و 10 روز دیگه عروسیه عموته و مامانی مشغوله اماده شدن واسه عروسی که با وجود دخترم تو دلم یکم سخته.
26 شهريور 1393

روز دخترو جشن سیسمونی و سالگرد ازدواج مامان و بابایی

سلام دختر گلم روزت مبارک مامانی امروز پر بود از مناسبت اول از همه ولادت حضرت معصومه و روز دختر دوم سالگرد روزی که من و بابایی پیمان با هم بودن بستیم سوم جشن سیسمونی خانم خانوما که خیلی خوش گذشت ان شالله خودت به سلامتی و به موقع بیایی بغلم خانم گل. این عکس کیک خانم گلیه  و عکس اتاق و سیسمونیت هم خیلی خیلی زود میزارم. ...
6 شهريور 1393

سونوگرافی

سلام دخمل نازم دیروز با بابایی رفتیم سونو ولی داستان داشتیم هر جا میرفتیم یا نبودن یا واسه چند روز دیگه وقت میدادن. ماهم پیچندیم رفتیم خونه مامانمینا. اونجا خاله ادرس یه جا را داد که شبانه روزی بود. و ما هم بعد صرف شام با بابایی رفتیم و در ساعت 11 شب سونو انجام دادیم. جناب عالی داشتی اب میخوردی و دستاتو جمع کرده بودی کناره پهلوهات البته من ندیدمت و اینا همه از گفته های بابایی هست . میگفت سریع دستاتو تشخیص داده و اینکه داشتی دهانت تکون میدادی. حدود1800 وزنت بود که خوب خدا راشکر و همه چیز خوب بود و جناب عالی در حالت بریچ بودی بر عکس سونو های قبلی.150 ضربان قلبت بود. مامانی تو این چند وقت حسابی به خودت برس تا توپولو باشی. ...
30 مرداد 1393

شروع هفته 31 و اغاز 8 ماهگی

سلام به گل دخترم مامانی 7 ماه که تو دلمی و حالا ماه 8 اغاز شده و دیگه واسه خودت خانمی شدی الان فقط باید تا میتونی خودتو تپلو کنی باشه مامانی. با شروع ماه هشتت ماشینمونو تحویل گرفتیم و تا یک ساعت دیگه با عمویینا میریم امامزاده زیارت. مامانی اتاقتو چیدیم و تختتو وصل کردیم روزی چند بار میرم و وسایلتو میبینم و قربون صدقشون میرم و تو رو تصور میکنم. ان شالله تا 10 روز دیگه مصادف با روز دخمل و میلاد حضرت معصومه برات جشن سیسمونی میگیریم تا یه سور و ساتی باشه واسه ورود دخمله نازم. به خاله ها قول میدم حتما بعد جشن عکسای اتاقت و تو وبلاگ بزارم در این هفته اندازه کودک شما به حدود 40 سانتی متر رسیده است. وزن او کمی بیشتر از 1360 گرم ا...
27 مرداد 1393

عید شما مبارک

سلام دخمل گلم عیدت مبارک باشه.البته با یه روز تاخیر مامانی پارسال یادش بخیر همچین روزی فهمیدیم که قرار عمویینا نینی دار بشن اونم بعد چند سال .خدا عیدشون را داد .خدا کنه امسال هم خدا عیدی خوبی بهشون بده و عموت یه کار خوب پیدا کنه. مامانی دیگه کارم از ماه و هفته شمردن گذشته و برای دیدنت روزهارو میشماریم. تقریبا 80 روز دیگه میایی بغلم ان شالله. راستی از اتاقت بگم که بازار شامیه واسه خودش خریداتو انجام دادیم و هر کدوم یه طرفه اما هنوز تختو کمدت وصل نکردیم انقده دوست دارم اتاقتو زودتر بچینم که خدا میداند. دخملم الان هفته 28 هستی ودر این هفته کودک شما 910 گرم وزن و 37.6 سانتی متر طول دارد. او می تواند چشمان خود را (که اکنون مژ...
8 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات می باشد